• وبلاگ : شوقِ شقايق
  • يادداشت : خوشبختي زوجين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    جالب بود ولي از ما كه گذشت

    موفق باشي

    سلام شمايي كه در عشق پر باز مي‌كنيد،

    در عشق پرواز مي‌كنيد،در عشق اوج مي‌گيريد ودر عشق مي‌ميريد

    پر پروازتان خسته و ملول مباد.

    نوشته ي شما راخواندم بي شك در پشت سخن نظري بس خوب و پر تامل هست اما اين نوشته ، نوشته‏ي كاملي از آن تصوير نبود و نيست. بي ترديد سنتها دست و پا گيرند و ما با ديدي متعصبانه به آنها نگاه مكنيم. بايد بياموزيم آرامش و خوشبختي و سعادت از درون جوشش مكينند و در سطح نمايان ما وظيفه داريم تا اين موضوع را بفهميم. خوشبختي و سعادت بيروني است كه نياز به مهريه و جهزيه دارد نه سعادت و آرامش دروني - ديدگاه حضرت امام را در ترغيب ديگران به راه راست رفتن را ارج مينهم اما به راستي اين راه راست چيست ؟ آيا ما نيز تعبير بدي از اين موضوع نداريم به راستي راه راست تنها خود ماييم و راهيست كه به درون ما ميرسد شايد بايد گفت اگر واقعا بخواهيم به اين جمله راه راست نگاهي بيندازيم بهتر باشد بگوئيم به راستي راهي وقتي نياز است كه بين ما و جايي كه ميخواهيم برويم فاصله اي باشد اما وقتي پيشا پيش كمال ذات ماست و حقيقت ماست نياز به رفتن راهي هم هست ؟ كجا بايد رفت كه را و چه چيز را بايد جست ؟ شكل كمال چگونه است ؟ بي شك نظر به اندرون خويش بايد كرد (( من از رگ گردن به شما نزديك تر هستم )) اين چيزيست كه خداوندگار آسمان و زمين فرمود اما ما به دنيال راهيم ، پيريشان و هراسانيم ، بدنبال خوشبختي ميگرديم و فكر ميكنيم داشتن مهر و جهيزيه زياد مايه خوشبختي و سعادت ، دوست عزيز سرشت انسان درايي ست و از ساحل بايد پرهيز كرد چرا كه درياست خانه ي ما ، بياموزيم زندگي بي تضمين است و دنيا نيز هم ، براي اثبات چنين سخني بايد گفت : آيا واقعا كسي هست كه بگويد تا چند دقيقه‏ي ديگر زنده ست ؟ آيا كسي هست كه به جرات بتواند گفت من طلوع خورشيد فردا را خواهم ديد ؟ با مهر و جهير چه چيز را تضمين ميكنيد ؟ در عشق هيچ تضميني نيست بايسته است كه دانسته شود كه وقتي عاشق شديم بايد بدانيم كه از اين پس زير گنبد بي سقف آسمان زندگي ميكنيم.

    دين چيزيست كه ما پيشا پيش با آن متولد شده ايم : (( به هيچ ماهي ‏اي نميتواني شنا كردن را ياد بدهي و يا بگويي اينطور شنا كن )) دين هم همان شنا كردن ماهي است. ما از هستي خيلي عقب مانده ايم و خود را با تصاويري كه به غلط در ذهن خود جاي داده ايم زندگي ميكنيم.

    حقيقت آدمي ، چيزي ست وراي نژاد ، جغرافيا، آينن و فرهنگ ، اينها وطن حققي ما نيستند، منزل ما كبرياست . هيچكس هند و ترك و مسلمان به دنيا نمي آيد. اما همه انسان زاده مي‏شوند، با نفخه‏اي از روح الهي در جان خويش ، آنچه شايسته‏ي تقديس و احترام است ، همين نفخه‏است ، باقي همه اعتبار است و وهم و خيال

    شاد باشيد و يگانه