سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 90 اسفند 26 , ساعت 12:7 صبح

یوسف گمشده ی اهل حرم آمدنی است

 

زندگی نیست ،ممات است تو را کم دارد!

دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد!

 از دل تنگ من ،آیا خبری هم داری؟

آشنا ،پشت سرت مختصری هم داری؟

 منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست!

 آه ،کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست!

نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟

 منتظرهات بمیرند،میایی آقا ؟

به نظر می رسد این فاصله ها کم شدنی ست!

 غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست!

 دارد از جاده صدای جرسی می آید!

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید!

منجی ما به خداوند قسم آمدنی است!

یوسف گم شده ی اهل حرم آمدنی است!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ