سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخت‏ترین گناهان آن بود که گنهکار آن را خوار بشمرد . [نهج البلاغه]
 
شنبه 86 مهر 14 , ساعت 11:53 صبح

در سایه قرآن نشسته ام و خدا را با کلمات وحی ؛سوگند می دهم که خطا کار آمده ام و پشیمانم . این آواز مسافری غریب ، بر جاده سجاده است که در ترنم اشک خویش ، زمزمه می کند و سرود وصل می خواند ، اشک آلود و پر شکسته به گوشه ای از مسجد پناه برده ، نام او را تکرار می کنم و می گویم: آمده ام و کوله بار سنگین گناهم را بر درب خانه ات نهاده ام که تو مرا ازگرداب آلودگی نجات بخشی که من در کلبه حقیرم چیزی دارم که و در بارگاه کبریایی ات نداری من چون تویی رادارم و تو چون خود را نداری ‌.

چه شیرین است خلوت کردن با تو آن هنگام که اغوش رحمت می گشایی و بندگانت راکه قرآن برسر گرفته اند ، به تماشا می نشینی . چه شب زیبایی است امشب ! ای کاش هرشب ، شب قدر بود وانسان اینقدر، خود را به تو نزدیک حس میکرد . و ای کاش همه این شب قدر را قدربدانیم .

مهربان پرودگارا ! این شبهای قدررا با رحمت بی کران خود و آمرزش گناهان ، برما مبارک گردان. امین



لیست کل یادداشت های این وبلاگ