طبیب عشق ، مسیحا دم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند .
در جاده پر پیچ و تابی که نامش زندگیست عده ای به راهزنی مشغولند و عده ای به شعبده و عده ای فرش گسترده اند ، خیمه برافراشته و پشتی و مخده گذاشته اند و به خورد و خوراک و پخت و پز مشغولند و عده ای نیز مشغول تعزیه اند .
گروه اول نه تنها خود طی طریق نمی کنند که قاطع طریق دیگران می شوند . نه تنها خود راه نمی روند که راه بر رهروان ان می بندند و انان را از رفتن باز می دارند . اینان با مفهوم انتظار در تعارض و عداوتند و از زمزمه انتظار در هراس و وحشت .
گروه دوم در تدارک ادات تغافلی برای خود و اسباب سرگرمی برای دیگران . مار از خورجین در می آورند ، زنجیر پاره می کنند ، زره برتن می درانند ، آتش از دهان می جهانند و ..... هر دم کاسه می گردانند و سکه های عمر خلایق را ازدست غفلتشان می ستانند . اینان مفهوم انتظار را مزاحم منافع خود می شمارند و پیوسته می کوشند که آینه ظهور را به طاق نسیان بسپارند .
گروه سوم به عمد از تداعی معنای انتظار پرهیز می کنند و مفهوم ظهور را مخل آسایش خود می شمارند .
گروه چهارم به جای هر کار دیگری فقط زجه می زنند و مویه می کنند . اینان از کتاب انتظار ، فقط فصل چشم های اشکبار را دیده اند و در پهنداشت انتظار ، مقیم موقف اضطرار شده اند و باقی مسیر را به خدا سپرده اند .
اما انتظار این نیست و این انتظار نیست بلکه گمراهی است و به خطا رفتن است بیایید در این روزهایی که روزهای غبارروبی است بیندیشیم اگر خدای نکرده ما نیز دچار این انحراف هستیم دل خود را از غبار آن بشوییم و با خود عهد ببندیم از منتظران واقعی ان حضرت باشیم .ان شاءالله
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]