خیالاتی!!!
فکر می کنید چقدر در زندگی خود، به خیالات اهمیت داده و طبق آن عمل می کنید؟ ...تا به حال فکر کرده اید در خیالات یا واقعیت خود چقدر به اطرافیانتان حسن ظن یا سوء ظن دارید؟...خواندن داستان زیر در این زمینه خالی از لطف نیست:
مردی با یک مرسدس بنز لوکس رانندگی میکند. ناگهان لاستیک اتومبیلش میترکد. میخواهد لاستیک را عوض کند، اما متوجه میشود که جک ندارد.
به دنبال کمک میرود فکر میکند: خوب به نزدیک ترین خانه میروم و یک جک قرض میگیرم.
بعد با خودش میگوید: شاید صاحبخانه وقتی ماشین مرا دید، بخاطر جکاش از من پول بگیرد. با چنین ماشینی، وقتی کمک بخواهم احتمالا 10دلار از من میگیرد. نه ،شاید حتی 50دلار، چون میداند من واقعاً به جک احتیاج دارم. شاید حتی از موقعیت من سوء استفاده کند و صد دلار بگیرد. و هرچه جلوتر میرود، قیمت بالاتر میرود. وقتی به نزدیکترین خانه میرسد و صاحبخانه در را باز میکند، فریاد میزند:
تو دزدی! یک جک که این قدر قیمت ندارد! اصلاْ نمی خواهم مال خودت!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]