سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ در صفت مؤمن فرمود : ] شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش . سینه او هرچه فراختر است و نفس وى هرچه خوارتر . برترى جستن را خوش نمى‏دارد ، و شنواندن نیکى خود را به دیگران دشمن مى‏شمارد . اندوهش دراز است ، همتش فراز . خاموشى‏اش بسیار است ، اوقاتش گرفتار ، سپاسگزار است ، شکیبایى پیشه است ، فرو رفته در اندیشه است ، نیاز خود به کس نگوید ، خوى آرام دارد ، راه نرمى پوید . نفس او سخت‏تر از سنگ خارا در راه دیندارى و او خوارتر از بنده در فروتنى و بى آزارى . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 90 تیر 2 , ساعت 11:7 عصر

من، یاغی ...نیستم؟!                                                                               

روزی مرحوم آخوند کاشی (رحمه الله) مشغول وضو گرفتن بود که شخص با عجله آمد، وضو گرفت، به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد. با توجّه با این که مرحوم آخوند خیلی مؤدّب وضو می‌گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می‌آورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود. به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد .
ایشان پرسیدند: چه کار می‌کردی؟
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمی‌کردی؟
گفت: نه! می‌دانست که اگر بگوید نماز می‌خواندم، کار بیخ پیدا می‌کند.
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی‌خواندی؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می‌خواندی.
گفت: نه آقا اشتباه دیدی. سؤال کردند: پس چه کار می‌کردی؟
گفت: فقط آمده بودم بگویم من یاغی نیستم، همین.
این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت. تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند می‌پرسیدند، ایشان با حال خاصی می‌فرمود: من ‌یاغی  نیستم.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ