سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آگاهترین مردم به خود، بیمناکترین آنها از پروردگارش است [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 90 مرداد 16 , ساعت 7:4 عصر

جبار و متکبر اما خواستنی!

با خود آرام درد دل می کرد و من گوش می دادم: به من می گویند مغرور نباش به تو می گویند متکبر، به من می گویند ببخش به تو می گویند ذو انتقام، به من می گویند زور نگو به تو می گویند جبار...چرا؟ چون خدایی؟ خنده ام گرفته بود، من هم آرام گفتم: به من می گویند خودت را در حد واقعی ببین که کوچکی و شایسته کبر و بزرگی نیستی من تو را هم محدود می بینم، به من می گویند ببخش من نمیتوانم از حقم بگذرم و تو را به خاطر اینکه از حق دیگری نمی گذری و منتقمی ملامت می کنم، به من می گویند حق کسی را پایمال نکن من نه از چنین زورگویی می گذرم نه طاقت این را دارم که با جباریتت با من رفتار کنی!

رویش را به سمتم چرخاند و گفت: من با خدای رحمان و رحیم و عالم و غفار حرف می زنم تو با که هستی؟

پیش خود گفتم راست می گوید او که رحمان است و رحیم، مهرش بر این بنده می رسد و عالم است و غفار،پس خطای بنده جاهلش را می بخشد. نکند این مرد ساده دل از من برنجد؟!

آرام تر گفتم من هم با همان غفار الذنوب بودم. ببخش برادر، خنده ام بی جا بود!

لحظه ای فکر کرد،بعد از آن لبخندی زد و گفت: خدا خیرت دهد جوان! حق با توست، حالا می فهمم خدا شایسته همه این صفات است. دست هایش را بالا برد و برای معرفت یافتن همه بندگان خدا دعا کرد و از نادانی اش توبه و انابه نمود؛ توبه در برابر جبار متکبری که برایش خواستنی تر از قبل بود!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ