سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند با دل و فکرش می نگرد . نادان با چشم و دیده اش می بیند . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 90 آبان 29 , ساعت 10:17 صبح

آه کوفی، شامی، شمر، حرمله

...دمی بنشینید، صحبتی دارم.

کوفی شنیده ام ماه ها پیش دیدی که تنها راه، یاری رساندن فرزند رسول است به شما! شنیده ام عرب به مهمان نوازی مشهور است. می گویند نامه های بسیار فرستادی و مولا را به مهمانی خواندی؟ گویا بر پیمانتان نمانده و فرستاده اش را تنها گذاشتید؟ شرم بر شما! لا اقل این چند روز تا محرم نگذارید مولایمان در تنهایی و غربت به شهادت رسد...

آی حرمله، دست بکش، نگه دار تیرت را، غلاف کن کینه ات را، این سه شعبه ها را که آماده می کنی برای گلوی خودت در قیامت نفرست. مگر نمی دانی شش ماهه طاقت سه شعبه ندارد؟!

شمر با تو ام، سر بلند کن. ببین از ورای سال ها دوری و از عصر سرعت با تو می گویم. تو روزی صحابه جدش، چه بگویم، یار پدرش در جنگ صفین بوده ای. شمشیرت شکسته باد! چگونه می توانی بنشینی جایی که پیغمبر نشست و کاری کنی که حتی تیزی سلاحت از انجام آن شرم دارد؟ برو برایش اقلا جرعه ای آب بیاور، شاید رحمت حسین تو را از قاتل امام شدن برهاند...

شامی می بینی؟ می بینی چگونه خون به دل فرزندان نبی می کنند؟ شامی خواهش می کنم، حداقل امسال، تو یکی، حرمت اهل بیت طهارت را نگه دار. به مردم شهرت بگو شهر را آذین نبندند. این ها که می آیند خارجی نیستند این ها خودِ دینند در هیاکل انسانی.شامی بفهم حال بی بی عزیز از دست داده ام را، خواهش می کنم!

آه ای مرگ مرا ببر که طاقت ندارم بار دیگر امام زمانم را غمگین از درد ببینم. هر سال این خون تازه می شود.کاش امامم بیاید و... اما خداوندا نکند گفتنم چون کوفی باشد و اعمالم چون...که اگر چنین باشد وای بر من!

  مهربانا خود را به تو می سپارم و از دشمنانت برائت می جویم و از اعماق وجودم می خوانم: "یا رب الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحجة"



لیست کل یادداشت های این وبلاگ