عن ابی عبدالله ( علیه السلام ) قال : انا انزلناه فی لیلة القدر . الیله فاطمه و القدر الله فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادراک لیلة القدر ...........
امام صادق (ع) در حدیثی شریف . حضرت صدیقه طاهره فاطمه الزهرا (علیها السلام ) را لیلة القدر معرفی نموده اند و چرا ان حضرت لیلة القدر نباشد حال انکه قرآن در این شب نازل شده و فاطمه (علیها السلام ) لیلة القدر یازده کلام الله ناطق است و بدرستی که هر کس حق معرفت به ان حضرت پیدا کند و او را بشناسد حقیقت قرآن را شناخته و لیلة القدر را ادراک کرده.1
در شب قدر عاشقان و دل سوختگان . آتش اشتیاق را با یاد خداوند شعله ور می سازند و وصل می طلبند و رحمت را جستجو می کنند و راه نجات می خواهند . 1
از پیامبر (ص) روایت شده که فرمود : " حضرت موسی فرمود : الهی ! من قرب ترا خواهم .
خداوند فرمود : قرب من برای کسی است که در شب قدر بیدار باشد .
موسی فرمود : رحمت ترا خواهم .
فرمود : رحمت من برای کسی است که به فقرا در شب قدر رحم کند .
-گفت : خدایا ! گذشتن از پل صراط را خواهم .
فرمود : این برای کسی است که در شب قدر. به فقیری صدقه دهد .
_ گفت :تجات خواهم
فرمود : از آتش ؟
گفت : آری
فرمود : این برای کسی است که در شب قدر استغفار کند . 2
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان
تیره غم آلود شب . افق کوفه را در پرده ای از ماتم می کشید و ابرهای غول پیکر زنجیر گسسته در آسمان می غریدند . شب . احساس تشویش داشت و تاسحر چشم به خانه ی علی (ع) دوخته بود . گویی خبر از فاجعه ای دردناک داشت . گاهی از پنجره روشن خانه . مناجات او را به تماشا می نشست و گاه تنها مخاطب او در تاریکی و سکوت می شد . سحر گاهان که نسیم. آرام بر برکه ی اشک علی می وزید . در خانه را گشود . مرغابیان . دامانش را گرفتندو او را التماس می کردند . شکوفه ی شوق در دل علی (ع) شکفت و با لبخندی کمرش را برای مرگ محکم تر بست مرغابیان ناله می کردند و باد اهنگ حزن الودش را در سحر سرد در خود زمزمه می کرد . علی (ع) قدم در مسجد کوفه نهاد ووضوی عشق گرفت و قامت بست بردو رکعت نماز وصال . ناگاه دست حرامی با بغض ووسوسه چرخید و با خنجرزهرآلودش فرق منور خورشید را شکافت باصدای«فزت برب الکعبه » گردبادی کوفه را برداشت و ندایی آسمان را لرزاند و کعبه را به فریاد در آورد مأذنه ها اذان «قد قتل المولی » سر دادند و علی (ع) در خون سجده کرد و اسمان تا صبح گریست . مسجد کوفه هنوز هم آرام و بی صدا در بهتی عظیم نشسته و هر سحر خاطره زخم آفتابی او را زمزمه می کند و محرابش در غروبی ابدی خاطره ی فرق منور او را مرور می کند .
سلام خدا برسجده خونین او .
بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
با سلام و درود بر پیامبر رحمت و محبت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت ایشان ( علیهم السلام )وبا عرض سلام و ادب خدمت شما وبلاگ نویسان گرامی . به وبلاگ شوق عشق خوش امدید .
خدا را شاکرم که چنین فرصتی دست داد تا در میان جمع دوستانه شما باشم و دانسته های خود را هرچند قطره ای از دریاست را ارائه دهم .
بسیار خوشحال می شوم تا با نظرات خود مرا در بهتر نمودن این وبلاگ یاری نمایید .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]