در میان عبادات ، زیارت بیت الله الحرام از موقعیت ویژه ای برخوردار است و نقطه ی اوج این عبادت الهی ، موسم حج تمتع می باشد حجی که اموزشگاه خدایابی ، خداشناسی ، خدا باوری و خداپرستی ا و هریک از مناسک آن عامل پیوندی بین عابد و معبود عاشق و معشوق است که در سایه ی آن می توان به خودیابی و خودشناسی و خود سازی رسید .
خوشا آنان که توفیق یافته اند به سرزمین توحید و نبوت و امامت سفر کنند وقدر این فرصت ارزنده را می دانند وسعی می کنند از تمام لحظات سرشار از معنویت آن به بهترین وجه ممکن استفاده کنند چرا که به فرموده ی امام خمینی (ره) حج یک هجرت است هجرت از خود ، از نیت ها ، اززندانی که ما را احاطه کرده و گوهر یک دانه بی نظیر انسانی را در وجود ما مخفی و پنهان نگه داشته ، آری حج هجرتی است از خودپرستی ها ی ناشی از هوا و هوس و از خود خواهی هایی که ما را از خدا دور می کند ، از طبقه بندی ها و مرز بندی هایی که زندگی انسان را گسسته ؛ فقیر و غنی ، شریف و وضیع ، بزرگ و کوچک بر طبق معیارهای عامیانه مردمی را به هم نزدیک می کند و در کنار هم قرار می دهد و وجه مشترک همه انسانها یعنی عبودیت را در همه زنده می کند .
آموزه هایی که در ایام حج از عبادات و زیارت ها حاصل می شود باید ره توشه ای باشد برای پویایی و بالندگی و نشاط معنوی به گونه ای که پس از بازگشت از این سفر الهی ، عطر عترت را همگان استشمام و خلق محمدی را همگان نظاره کنند .
آری باید فرصت را غنیمت شمرد چرا که حج هنگامه نزدیکی با خدا و زمان تعامل بین مسلمانانی است که از اقصی نقاط عالم به کانون توحید سرازیر می شوند و حاجیان ایرانی نیز نمایندگان ملتی هستند که امروز بر قله ی عزت و اقتدار ایستاده و می خواهد در سایه قرآن و عترت راه های تعالی را طی کند هریک از آنان سفیران کشوری هستند که مفتخر است در سایه اهل بیت علیهم السلام زندگی می کند و امروز سرمشق ملتهای آزادیخواه شده است و اعمال و رفتار آنان معرف این فرهنگ غنی و الگویی برای سایر مسلمانان است .
در سایه قرآن نشسته ام و خدا را با کلمات وحی ؛سوگند می دهم که خطا کار آمده ام و پشیمانم
. این آواز مسافری غریب ، بر جاده سجاده است که در ترنم اشک خویش ، زمزمه می کند و سرود وصل می خواند ، اشک آلود و پر شکسته به گوشه ای از مسجد پناه برده ، نام او را تکرار می کنم و می گویم: آمده ام و کوله بار سنگین گناهم را بر درب خانه ات نهاده ام که تو مرا ازگرداب آلودگی نجات بخشی که من در کلبه حقیرم چیزی دارم که و در بارگاه کبریایی ات نداری من چون تویی رادارم و تو چون خود را نداری .چه شیرین است خلوت کردن با تو آن هنگام که اغوش رحمت می گشایی و بندگانت راکه قرآن برسر گرفته اند ، به تماشا می نشینی
. چه شب زیبایی است امشب ! ای کاش هرشب ، شب قدر بود وانسان اینقدر، خود را به تو نزدیک حس میکرد . و ای کاش همه این شب قدر را قدربدانیم .مهربان پرودگارا
! این شبهای قدررا با رحمت بی کران خود و آمرزش گناهان ، برما مبارک گردان. امینلیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]