سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بخشندگی، [بذر] دوستی را [در دل ها [می کارد . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 85 بهمن 24 , ساعت 8:0 صبح

درسی از قیام کربلا

شاید در خاموشی ها بهتر بتوان فکر کرد ؛ شاید بهتر بتوان دید شاید چشم انسان بصیر تر دنیا را بنگرد شاید هم در خاموشی ها گل احساس شاداب تر بماند شاید حتی بهتر بتوان نوشت پس خانوش می مانم تا قلم در صحنه صحرا برایتان موج خون سطر بزند . آن شب پس از اقامه نماز ، حسین (ع) چراغ را پایین کشید و دیده ها را برهم نهاد و ذوالفقار نظق را غلاف کرد تا چون علی (ع) به آنان که هنوز دل در سرای مردگان دارند ، درس خاموشی دهد تا بگوید : ای کسانی که از سایه خویش نیز هراسانید و از اظهار آن شرمسار ، بی نور  دیگر سایه ای نیست تا بگوید ای کسانی که هنوز افتخار صلابت و مردانگی ،شیرینی مجد و سرافرازی ولذت کرامت و انسانیت را نچشیده اید ، زمین برای ما تنگ است و اسمان برای شما فراخ ، پس در مسیر حق ، استدلال خواهی و تردید را راهی نیست .

شاید خورشید روز نهم را هم او بود که خاموش کرد و ماه را گفت اندکی صبر ، اصلا با وجود ابرهای تیره و تار نفاق و ریا و حب دنیا و تردید و شبهه مگر ماه به خز سوسو پرتویی خواهد داشت ؟ ولی دیری نپایید که ستارگان بی همتا ابرهای تیره را شکافتند و ماه بار دیگرذ به کاوش پدیدار شد . دیگر آنان که دل پرداخت بهای مردانگی ، سر باور اعتقاد و ایستادگی ، گوش شنیدن هیهات من الذله را نداشتند ، انان که از اسلام جز لقلقه زبان و اذکار فراوان و اشک برای مردگان چیزی نداشتند آنان که دنیای غایت القصوی خود را بی بلا می دانستند رفته بودند . آنان که ماندند ماندند تا وجود عشق ، اصالت عشق ، شکوه عشق ، عظمت عشق و هر انچه را که چون حق پایدار است ، اثبات نمایند ، مرهم دل و محرم راز حسین بودند ولی انان که نماندند ، نماند ند تا ببینند وعده های حق تخلف پذیر نیست نماند ند تا به چشم تاویل ( ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم را ببینند .

 اگر امام آن شب چراغ را خاموش نمی کرد ، شاید اکنون حسین را حق مطلق و یزید را باطل مطلق نمی دانستیم ؛ شاید حتی ملاکی برای حق و باطل وجود نداشت و شاید تاکنون تاریخ راه را گم می کرد و گلوی حق پیش از این در مسلخ نسبیت به تیغ پلورالیسم سپرده می شد و شاید اصلا امروز ، خیانت و خباثت و ترس و مصلحت گرایی مقبول بود و مردانگی و شرافت و شجاعت و شهادت مردود .


دوشنبه 85 بهمن 23 , ساعت 12:6 عصر

همان گونه که حسین بن علی (ع) پیام خویش را با خط سرخ خون خود بر روی صفحه تاریخ نگاشت ، آزاد مردان تاریخ نیز از او الهام گرقته و این خط سرخ را به پیش بردند . بی شک انقلاب اسلامی نشأت گرفته از انقلاب عاشورایی آن حضرت در کربلا بود که با بهره گیری پیام عزت حسینی توانست کاخ بیداد را به سخره گرفته و در برابر او قد علم نماید . امام خمینی (ره) شاگرد پر صلابت مکتب جدش بود که از ابتدا حرکت خویش را بر محور شعارهای حسینی قرار داد و با آگاهی بخشی به مردم و معرفی ننگ ذلت ، آنان را به غیرتمندی و شوکت رسانید . این بود که می فرمود اگر در دنیا تنها بمانم از عقیده خویش صرفنظر نمی کنم . این است که شرق و غرب و استکبار جهانی آمریکا و صهیونیسم را به چالش طلبید ‍، آنان را به هیچ انگاشت و در برابر آنان قد علم کرد و فرمود : اگر بخواهند در برابر دین ما بایستند ما در برابر دنیای آنان خواهیم ایستاد .

تأسی به ایستادگی سالار شهیدان بود که این جرأت را در ملتهای آزاده از جمله ملت شریف ایران پدید آورد که به عظمت پوچ آمریکا بخندد و آنان را در هم بشکند . تمسک به عزت مداری اباعبدالله بود که امام فرمودند ملت ما امریکا را زیر پا خواهد گذاشت .

تمسک به اندیشه ها و عزت حسینی اکسیری است که هر گاه در مجموعه ای قرار گیرد باعث رشدو بالندگی و استقامت ان خواهد گشت و پیروزی ابدی را برای آن به ار مغان خواهد اورد .

تکیه بر این اندیشه ها و مکتب است که امروز نیز ملت ایران را مصمم کرده و مخالفتهای غرب و آمریکا نتوانسته و نخواهد توانست اندک خللی را در این عزم پولادین پدید آورد .

 حسین بن علی (ع) در صحنه کربلا با در دست گیری عزت خود و فدای جان خویش راضی به معامله و سازش و خضوع در برابر قدرت یزید و ابن زیاد نشد ،و به همین دلیل  ملت عاشورایی ایران اسلامی نیز با اسوه گرفتن از آن الگوی حسنه یاوه سرائیها ، فشارها ، تهدیدات و جنگ روانی را به سادگی تحمل کرده و دست از اراده و عزت و حق خویش بر نداشته و فریاد هیهات من الذله را سر می دهد  . فریادی که انرژی هسته ای را معبری برای حقارت کشانیدن دشمن و به ذلت واداشتن او بر شمرده و می خواهد که سخن خمینی کبیر (ره ) را محقق کند که فرمود ( ملت ما آمریکا را به خاک ذلت می نشاند )

و مردم ایران هر سال در راهپیمایی22 بهمن نشان می دهند که مقاومت ملت ایران بر گرفته از منطق عاشورایی و حماسه کربلایی است که تا این دو عنصر در نهاد این ملت ملکه گشته ترس از تهدید ، حمله نظامی ، جنگ ، محاصره ، قطعنامه و.... ره به جایی نخواهند برد .

پس درود بر این مردم سلحشور و همیشه پیروز .


جمعه 85 بهمن 20 , ساعت 8:48 صبح

                                                               در بهار ولایت

دیر زمانی بود که فترت و فتوت ، بر دیارِ یارانِ در بند ، سایه گستردانیده و سخای باران و کرامت بهاران و خروش آبشار شرافت ، تحت قدوم جنود خزان به یغما رفته بود .

نسیم امید نمی وزید و سیاهی شب ، برسیطره خویش می افزود .

چراغ آرزوها ، سوسو می زد و در تموج بادهای سهمناک حادثه به خاموشی می گرایید .

غنچه ها بی  شوق شکفتن ، برگ گل ها را در اغوش خویش غمگنانه گرفته و با آوای حزین عندلیبان ، اهسته آهسته می گریستند و ژاله های اشک خویش را نثار شاخساران پاییز اندوه می کردند .

جز آه سحر گاهان  و سرشک شبانگاهان ، شنیده و دیده نمی شد . بذر تیره یأس را نا جوانمردانه بر بسیط خاک می پاشیدند و ساقه های سبز را با داس ستم درو می کردند . خورشید عشق به تبعیدی جانکاه رفته بود و دلخستگان در اشتیاق طلوعی دوباره ،آوای فراغ را زمزمه می کردند و صلای قیام از خنجره ناکامان و محرومان بر می خاست .

اندک اندک ، قندیل سرد اندیشه خفتگان ، در پرتو آفتاب بی بدیل ولایت که در انبوه ابرهای هجر می درخشید  ذوب می گشت و قطراتش در اقیانوس دلدادگی منجذب می شد .

رگه های سرخ خون لاله ها بر زلال نهرهای بیداری ، جوشش و التهاب آب و ایینه را بر می انگیخت . به ناگه اتشفشان قیام به آسمان بر خاست و گدازه های  قلب ها را گرمی بخشیدو تندیس جا ئران را درهم شکست .

دست های عاطفه ، گل افشان کویر تفتیده از رنج سال های ظلمت و تباهی شدند .

چه مستی است ندانم که رو به ما اورد                      که بود ساقی و این باده از کجا آورد

علاج ضعف ما کرشمه ساقی است                             برآر سر که طبیب آمد و دوا اورد

سرو چمان عطوفت ، بوستان آرا شد و انتظار سرخ مشتاقان را به سر اورد .

هزارارن هزار بنفشه و یاس و اقاقی و نسترن و نرگس به مبارکباد قدومش عطر ارادت افشاندند.

پرستوهایی که پرواز رهایی خویش را رهین دیدگان رخشانش می دیدند ، رقص وجد در سپهر آزادی اغازیدند.

آزردگان ، فنای جفاصفتان و دل آزاران و ددمنشان تاریخ را در ضیافتی خجسته به جشن نشستند .

خوشه های محبت و جام های مودت در دستان وارثان ارض به گردش در امد و کام های عطشناک استضعاف از شهد مصفای ولایت به حلاوت رسید .

آمد آن دلارام دلدادگان و دلجوی دلخستگان و دلدار بیدلان و دلبر دلشدگان .

امد آن امیر وقار و وارث ذوالفقار .

آمد آن سردار عطوفت و مهر ، آن هور نگاه و نسیم پگاه نوید صبا و ثمره آل عبا .

در نگاهش صد هزاران هور بود                  انقلابش انقلاب نور بود.

 

 

 

 


جمعه 85 بهمن 13 , ساعت 12:0 عصر

مولای من می گویند چشمهایی هست که نو را می بینند ؛دلهایی هست که تو را می پرستند ؛ پاهایی هست که با یاد تو دست می افشانند ؛دستهایی هست که به مهر تو پای می فشارند .

  می گویند : تو از همه پدرها مهربان تری ؛ می گویند هر اشکی از چشم یتیمی جدا می شود بر دامان مهر تو می ریزد . می گویند ....... می گویند تو نیز گریانی !  

مولایم اکنون که برایت می نویسم نمی دانم چقدر با من فاصله داری ؟ نمی دانم شاید خیلی دور ، شاید خیلی نزدیک ؟ به هر حال با تو سخن می گویم به امید اینکه روزی کاشانه ی محقرمان را روشنایی بخشی .

 عمری است که اشکهایمان را در کوره حسرتها انباشته ایم و انتظار جمعه ای را می کشیم که جویبار ظهورت از پشت کوه های غیبت سرازیر شود ، تا آن کوزه و ان حسرتها را به آن دریا بریزیم و سبکبار تن خسته مان را درزلال آن بشوییم . چرا که شکوه ظهور تو هنوز پرچم توفیق بر نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیبای زرین خود را بر زمستان جان ما نگسترده است اما مهتاب انتظار در شبهاب غیبت سوسو زنان چراغ دلهای ماست .                                                                                                                                           اماما ! می دانم که تو زبان ندبه را بیشتر از هر زبان دیگری دوست می داری می دانم که جمعه ها را خوب می شناسی .

می دانم که تو نیز انتظار روزی را می کشی که سوار براسب ، ذوالفقار حیدر (علیه السلام ) در دست ، پرچم حسین (علیه السلام ) بر کف و عبای سبز محمدی (صلی الله علیه و آله ) بر دوش   و انتقام خون جدت و هزاران هزار گل سرخ و لاله های پرپر دشتهای لاله گون کربلا ئیان  را  ازیزیدیان بگیرید  آنان که در نبرد با امویان دوران به جدت پیوستند و نام خود در لوح یادگار یاران حسین (ع) با خون سرخ خود به ثبت رساندند

می دانم روزی خواهی آمد  وفریاد ظهور سرتاسر گیتی را فرا می گیرد و منادی ندا می دهد : آمد مهدی (عج الله) ،آن منجی عالم ، آمد ان در هم کوبنده ی بساط ظلم وستم ، آمد فراگسر سازنده عدل و داد .

به امید آن روز .


جمعه 85 دی 1 , ساعت 10:1 صبح

ازدواج و اختیار همسر گاهی در سرنوشت انسان بسیارموثر است و خوشبختی که عبارت از آرامش ، احساس سعاد ت و احساس  امنیت ،آرزوی هر فردی است اما آیا با جشن و اسراف و زیاده روی ‍، کسی خوشبخت می شود آیا با مهریه و جهیزیه کسی خو شبخت شده ؟ بهراستی نه بلکه پای بندی به روش شرع است که انسان را سعادتمند می کندچرا که  به فرموده مقام معظم رهبری (حفظه الله) زن و شوهر باید همدیگر را در راه صحیح و صراط مستقیم الهی حمایت کنند .

 اگر هر کدام از اینها یک عمل خیر و یک کار شایسته ای از همسرانشان سر می زند آنرا تشویق کنند و اگر برعکس احساس کردند که خطایی _ خدای نخواسته _ وجود دارد سعی در اصلاح آن بکنند و در واقع سعی در به کمال رساندن همدیگر کنند می توان گفت خوشبخت و سعادتمند می شوند حتی ممکن است در این راه مشکلات زیادی را تحمل کنند اما وقتی هدف متعالی باشد این سختیها شیرین می شود  .

در دوران بسیار دشوار سال های مبارزات و همچنین سال های انقلاب ، خیلی از زنها شوهران خود را با صبر و همکار ی شان بهشتی کردند مردها رفتند به جبهه و خطرات را متحمل شدند و این زن ها در خامنه ها لرزیدند و دچار تنهایی و غربت گشتند اما زبان به شکوه باز نکردند و حتی همسران خود را تشویق می کردند آنها می توانستند طوری عمل کنند که شوهرانشان از رفتن به جبهه و از ورود به میدان مبارزه و از ادمه مبارزه پشیمان شوند ولی نکردند و همچنین مردهایی بودند که زنهای خود را بهشتی کردند . 

پس باید به همدیگر کمک کنند و مهمترین کمک به همسر این است که همدیگر را دین دار نگهدارند و مراقب باشند همسرشان خطای دینی نکند و این مواظبت به پاسبانی و دیده بانی نیست این مراقبت مراقبت مهربانانه و و به قول بزرگان مراقبت پرستارانه است و باید خطای همسر را با شیوه بسیار لطیف و عاقلانه ای از بین برد و برطرف کرد و یا با تذکر و یا با بعضی از مراعاتها نسبت به هم مسؤلیت داشته باشند وهمت خود را متمرکز بر تاثیر گذاشتن آن کنند نه اینکه حمایتو یا تشویقش کنند .

با ارزوی خوشبختی برای تمام زوجهای جوان و تبیریک بمناسبت سالروز ازدواج آن زوج اسمانی حضرت فاطمه زهراء(س) و حضرت علی (ع)  و با امید اینکه زندگی این دو بزرگوار الگویی برای تمام خانواده ها باشد .

 


چهارشنبه 85 آذر 29 , ساعت 9:59 صبح

با سلام

بالاخره بعد از دوسه هفته موفق شدم وارد اینترنت بشم و این دو سه هفته به خاطر امتحانات دیگران(دانش آموزان که ما بزرگترها را هم درگیر انتحاناتشان کردند )  و همچنین به خاطر قطع بودن اینترنت در سر کارم نتوانستم وارد اینترنت بشوم  و درواقع تمام مطالبم که در مورد انتخابات بود  سر دستم باد کردن(البته چیز مهمی از دست ندادید)  دراین مدت با تمام کارهایی که داشتم فرصت خوبی بود تا بتوانم در مورد وبلاگم و برنامه هایی که برای ان داشتم فکر کنم به یک نتیجه هایی هم رسیدم که به امید خدا و با نظرات و راهنمایی های خوب شما سعی می کنم در اینده آن برنامه را داشته باشم . به هرحال از دوستانی که در این مدت به وبلاگ من سر زدند و مجبور شده بودند مطلب تکراری بخوانند عذر خواهی می کنم سعی می کنم با مطلب بیشتر و پر محتواتری جبران کنم . در این مدت اتفافات زیادی افتاد حضور پر شور و غرور افرین مردم کشورمان در پای صندوقهای رای و مالیدن دماغ دشمنان بر روی خاک که جا دارد به همه مردمی که در این انتخابات شرکت کردند و و همچنین عوامل اجرایی برگزاری این انتخابات که واقعا زحمت کشیدند خسته نباشید بگوییم .

همچنین روز وحدت حوزه و دانشگاه را به همه طلاب و دانشجویان و همچنین هفته پژوهش را به همه پژوهشگران علوم اسلامی آنهایی  که همیشه دغدغه ی دین دارند تبریک عرض کنم برای همه شما آرزوی سلامتی و تندرستی و آرزوی موفقیت و پیروزی برای همه شما عزیران  را دارم .

و این شاخه گل را تقدیم به شما عزیزان می کنم .

 


پنج شنبه 85 آذر 9 , ساعت 11:23 صبح

در میان عبادات ، زیارت بیت الله الحرام از موقعیت ویژه ای برخوردار است و نقطه ی اوج این عبادت الهی ، موسم حج تمتع می باشد حجی که اموزشگاه خدایابی ، خداشناسی ، خدا باوری و خداپرستی ا و هریک از مناسک آن عامل پیوندی بین عابد و معبود عاشق و معشوق است که در سایه ی آن می توان به خودیابی و خودشناسی و خود سازی رسید .

خوشا آنان که توفیق یافته اند به سرزمین توحید و نبوت و امامت سفر کنند وقدر این فرصت ارزنده را می دانند وسعی می کنند از تمام لحظات سرشار از معنویت آن به بهترین وجه ممکن استفاده کنند چرا که به فرموده ی امام خمینی (ره) حج یک هجرت است هجرت از خود ، از نیت ها ، اززندانی که ما را احاطه کرده و گوهر یک دانه بی نظیر انسانی را در وجود ما مخفی و پنهان نگه داشته ، آری حج هجرتی است از خودپرستی ها ی ناشی از هوا و هوس و از خود خواهی هایی که ما را از خدا دور می کند ، از طبقه بندی ها و مرز بندی هایی که زندگی انسان را گسسته ؛ فقیر و غنی ، شریف و وضیع ، بزرگ و کوچک بر طبق معیارهای عامیانه مردمی را به هم نزدیک می کند و در کنار هم قرار می دهد و وجه مشترک همه انسانها یعنی عبودیت را در همه زنده می کند .

آموزه هایی که در ایام حج از عبادات و زیارت ها حاصل می شود باید ره توشه ای باشد برای پویایی و بالندگی و نشاط معنوی به گونه ای که پس از بازگشت از این سفر الهی ، عطر عترت را همگان استشمام و خلق محمدی را همگان نظاره کنند .

آری باید فرصت را غنیمت شمرد چرا که حج هنگامه نزدیکی با خدا و زمان تعامل بین مسلمانانی است که از اقصی نقاط عالم به کانون توحید سرازیر می شوند و حاجیان ایرانی نیز نمایندگان ملتی هستند که امروز بر قله ی عزت و اقتدار ایستاده و می خواهد در سایه قرآن و عترت راه های تعالی را طی کند هریک از آنان سفیران کشوری هستند که مفتخر است در سایه اهل بیت علیهم السلام زندگی می کند و امروز سرمشق ملتهای آزادیخواه شده است و اعمال و رفتار آنان معرف این فرهنگ غنی و الگویی برای سایر مسلمانان است .


<   <<   11   12   13      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ