السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه ، السلام علیک یا بنت امیر المؤمنین
امروز میلاد با سعادت بانویی است که وقتی تاریخ بارگاه های هدایت افرین اولیاء و مقربان الهی را ورق می زنیم گوهری چشم گیر و دریایی مواج از رحمت و مغفرت او را می بینیم . بانویی که با نزول مهر و مهربانی غبار از چهره ی فطرت بسیاری می زدایند ، آنچنان کرامتی معجزه گونه از خود نشان داده و گامی بلند در راه تربیت ، اصلاح جامعه و تهذیب افراد برداشته و هوشیاری انسان های وارسته را دو چندان می کنند .
کراما تی که دست سبز نیایش و رحمت این نوگل یاسین به شیعیان شیفته و آرزومند عطا می کند باعث شده که مسلمانانی که در گوشه و کنار ایران زمین و جهان که هر یک با کاروانی از امید و آرزو ، پروانه وار گرد مرقدش جمع می شوند و دست به ضریح منورش می سایند ، از زلال لطف و عنایت خویش بهره مند ساخته و سرانجام با قلبی شاد و روحی شاداب به دیار خود روانه می سازد .
کرامت کریمه اهل بیت (علیها السلام ) نگاه محبت آمیزی است که در قم نمایان می شود ، قم ،شهری که شهره ی نامش در معراج شنیده شده و عطر یادش از گلواژه های معصومان به مشام جان رسید و آشیانه ی آل محمد (ص) و پناهگاه شیعیان و یاران دین و مشعل دار دانش و بینش قلمداد می شود ، دیاری که خداوند شر دشمنان و هر گونه بدی و ازاری را از شیعیان این دیار دور ساخته چرا که در آنجا حرم اهل بیت (ع) می باشد .
آری وجود عالمه ی آل طاها عظمتی افزون به قم بخشید و آن را ولایتی نموده که همه اهل ولایت اند و قله ی قدسی نموده که دیگر شهر ها ، غبطه ی والایی اش را می خورند چرا که از روزگاران قدیم همواره خبر از حدیث و سخن از فقه و عقاید ناب و تفسیر قرآن در آن رواج داشته و شهرت این سرزمین از وجود با برکت آن با نوی بزرگوار به اسمان رسانده .
خوشا آنان که در این فضای معنوی زندگی می کنند و دلشان با حضرت معصومه (ص)است .
سلام بر شهر مدینه ، شهر پرگوهر ،شهر نبوت ، شهر امامت و شهر شهادت
گویند وقتی به مدینه می رسی و همراه با دلت آرام و سنگین قدم بر می داری ، پاهایت از چند پیچ و خم می گذرد و دل با تو که نه، تو با دلت همراه می شوی تا به بقیع برسی . در بقیع دلت در برابر این همه غربت و غریبی ائمه زانو می زند و به خاک می افتد و زار می زند . دیدن این همه غربت و غریبی از پس پنجره ها ، دلت را سخت می فشارد ، پاهایت پشت شبکه های بقیع می ماند و دست هایت به شبکه ها گره می خورد و دلت اذن دخول می گیرد . ((السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ))و دیده های بارانی ات آن سوی شبکه های گرم جستجو می شود این با رتو مانده ای و دل می رود وارد بقیع که می شوی زمین می خورد و می شکند و تکه تکه بر قبور غریب ائمه بقیع می رساند این تکه سنگها غربت فرزندان پاک رسول خدارا بیان می کند حال دیگر می دانی که چه اندازه رسول خدا(ص) در ابلاغ رسالتش تنها بوده و می دانی که چرا خاک این شهر این همه داغ است و چرا خورشید اینجا این همه زار و زرد می تابد .
در گوشه ای از قبرستان ، قبر چهار امام از ائمه اطهار که یکی از انها متعلق به ششمین باغبان اندیشه وسفیر رستگاری و مو سس شیعه جعفری امام جعفر صادق(ع) را نشانت می دهند امامی که مردم مدینه با از دست دادنش سالروز رحلت رسول خدا (ص) را بیاد می آوردند کسی که منصور دوانیقی (لعنت اله علیه )چندین بار شمشیر ش را به طرف ایشان کشید تا ایشان را به شهادت برساند اما هر بار رسول خدا (ص) را جلوی خویش دید و شمشیر را غلاف نمود .ودر اخر ایشان را با زهر به شهادت رساند . او کسی را به شهادت رساند که غلامش به درجه ای بودکه همچون حضرت ابراهیم(ع) آتش بر او سرد شد.
امامی که مکتب فقهی شیعه حیات از وی دارد و حوزه های علمیه وامدار همیشگی علوم و معارف ایشان هستند .
این روزها در هر گوشه ی دنیا به پاس خدمات هر هنرمند و دانشمندی پس از مرگش مزارش را حرمت می نهندآن را با گلاب مطهر می کنند و شمع روشن می کنند اما تو اینجا نمی توانی حتی قدمی به مزار غریب و بی سایبان مطهر ایشان نزدیک شوی .
دل که در صد رشته جادو نمی گیرد قرار تاری از گیسوی او ارید و زنجیرش کنید.
شهادت مظلو مانه ششمین هدایتگر آسمانی ، بنیانگذار فقه تشیع ، صادق آل محمد (ع) را به محضر پاک و مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء ) ، مقام معظم رهبری (مد ظله العالی ) ، علماو دانش پژوهان و شیعیان آن حضرت تسلیت باد
بیگمان، آنان که گامهای بلندی در وادی پیشرفتهای گوناگون برداشتهاند، هرگز با کتاب و کتابخوانی بیگانه نبودهاند و یا اقبالی اندک بدان نداشتهاند؛ بلکه مطالعه را به عنوان یک عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود دانستهاند.
با اینکه کتاب باید والاترین جایگاه را در گسترههای فردی و اجتماعی دارا باشد؛ حال آنکه سوگمندانه و به دلایلی گوناگون، اکنون کتاب از چنین موقعیتی به شایستگی در جامعۀ ما برخوردار نیست و هنوز مطالعه به عنوان یک نیاز دایمی برای همگان مطرح نمیباشد. این مسئله، با توجه به چنان پیشینۀ درخشان و درک ضرورتها و نیازهای این زمان، درخور تأمل فراوان است و بازنگری آن باید از اولویتهای زندگانی ما باشد.
13 آْبان روزی که تبر اراده ی جوانان مسلمان بر کمر استکبار فرود آمد .
روزی که مردان محکم و استوار با نیروی عشق حرکت را آغاز کردند و روزهای خاکستری بی خبری را با روشنای آگاهی محو ساختند .
آنها مردان همین سرزمین بودند نه از بوق و کرنای آمریکا هراسیدند و نه از آنچه در این بوق و کرنا دمیده می شد . تشنه ی حق بودند و با گام هایی محکم و شور انقلابی ، خانه ی انقلاب را از گردوغبار فساد رهانیدند .
کویر حب نفس را با دریای زلال فهمت به آبادی ایثار مبدل نمودی و در شرجی بی مهری ها عطش عشق داشتی و به آسمان سبز حضور چشم دوختی و تا ستاره ی تعلق از وسعت رهایی نچیدی آرام نیافتی .
عاشقی را رهبر گشتی و و عشق رهبرت بود .
می دانیم تو می توانی در جنگل بی سامان زندگیمان مدار حرکتمان باشی و حرمت حیات تو ما را از ویرانی در سیلاب گناهان حفظ کند و ما در جست و جوی ساحل نجات . چشم ها را به جزیره ی وجود تو و همراهان نورانی سرخ جامه ات دوخته ایم .
دیشب در فکر این بودم که چه مطلبی را برای وبلاگم آماده کنم یک مقدار هم مطلب آماده کردم اماوقتی ناخود آگاه نگاهم به تقویمی افتاد که روبروم روی میز یود وسه شنبه 29 ماه مبارک رمضان رانشان می دادفکرم آشفته شد .چند روزی بود که بر اثر کارهای زیاد .زمان از دستم رفته بود . چقدر زود گذشت مثل نسیمی که با خودش برکتهای زیادی آورد و حالا داردمی رود . به عقب برگشتم به شبهای احیا یی که رفته بودم درآنجا مردمی را دیدم که در سایه قرآن نشستند و خدا را با کلمات وحی . سوگند می دهند که خطا کار آمده ایم و پشیمانیم و اشک آلود و پر شکسته به گوشه ای پناه برده بودند و نام او را تکرار می کردندچه زیبا بود همه می گفتند کاش همه شبها شبهای قدر بود چرا که انسان آنقدر خودش را بخدا نزدیک حس می کند که از خودش غافل می شود و دوست ندارد از این حس بیرون بیاید .
همان مردم در روز قدس حتی از ساعتی قبل ازموعد مقرر به جایی که قرار بود راهپیمایی شروع شود آمده بودند تا نفرت خودشان را از اسرائیل و امریکای جنایتکار نشان دهند (این مردم دیگر به فکر خودشان نبودند به فکر مردم رنج کشیده و در بند بودند که در میان دومثلث اسیر و گرفتار بودند ) چرا که خودشان قبلا طعم تلخ اسارت و جنگ را چشیده بودند خوب می دانستند که مردم فلسطین چه می کشند.
وقتی داشتم این روزها را مرور می کردم با خود گفتم ای کاش همیشه ماه رمضان بود و تمام نمی شد اما نه ! مگه ممکنه ماه رمضان تمام بشه مگر می شود درهای رحمت الهی فقط در این ماه باز باشند و بس . این فکر خامی است .این ماه با ماههای دیگر فرقی ندارد شاید تعجب کنید با توجه به آنهمه فضیلتهایی که برای این ماه گفته اندکه البته من منکر آنها نیستم و شایدهم بگویید در ماههای دیگر که ما تمامش را روزه نمی گیریم یا واجب نیست .شاید بظاهر یک ماه باشداما از لحاظ باطن چطور؟ اگر ما روزه را پیکار درونی جهت آماده شدن برای پیکارهای سخت خارج از این ماه بدانیم و رمضان را کلاس آموختن در قلب اجتماع که معلماش همه پیامبران خدا از حضرت ابراهیم (ع) تا محمد صلی الله علیه و آله و همه امامان از علی (ع) تا مهدی (عج الله) و همه رهبران بحق مردم و کتابش که سخن خداست وبرای رهایی و نجات مردمنازل شده و کلاسی که به فرمان خداست و شاگرداش مردمی هستند که باید آگاه شوند و از بند جهالت ها و از افسون رؤیاها و غفلت ها رهایی یابند و اگررمضان را اردوگاه مهیا شدن برای پیکار آنهم پیکارهای رهایی بخش از ستم ستمکاران و ظلم بیدادگران و اردوگاهی که سربازاش توده ی مردم و افسرانش بهترین انسانها هستند ، بدانیم نمی گوییم خوب ماه رمضان تمام شد پس به کارهای خود برسیم و احیانا به یاد مردم دیگر نباشیم .
روزه گرفتن در هر سال آنهم نه در یک روز بلکه یک ماه اگر یکی از علل و فلسفه هایش رااین بدانیم که خوردن و خوابیدن هدفت نشود ،ایده الت نگردد و تو را اسیر خود نسازد و اگر وسوسه های شیطان می خواست تو را غافل کند، به تو جهت را نشان می دهد تا درسها را دوباره تکرار کند که فقط رفاه مادی فقط آسایش زندگانی و فقط خوردن و خوردن و خوردن هدف مانیست ایده آل ما نیست شایسته انسان نیست فلسفه ی خلقت هم نیست آیا باز هم رمضان را تمام شدنی می دانیم ؟.
بار الها یاریمان کن تا تمام ماهها برای ما ماه رمضان باشد و شبها شبهای قدر . آمین
عن ابی عبدالله ( علیه السلام ) قال : انا انزلناه فی لیلة القدر . الیله فاطمه و القدر الله فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادراک لیلة القدر ...........
امام صادق (ع) در حدیثی شریف . حضرت صدیقه طاهره فاطمه الزهرا (علیها السلام ) را لیلة القدر معرفی نموده اند و چرا ان حضرت لیلة القدر نباشد حال انکه قرآن در این شب نازل شده و فاطمه (علیها السلام ) لیلة القدر یازده کلام الله ناطق است و بدرستی که هر کس حق معرفت به ان حضرت پیدا کند و او را بشناسد حقیقت قرآن را شناخته و لیلة القدر را ادراک کرده.1
در شب قدر عاشقان و دل سوختگان . آتش اشتیاق را با یاد خداوند شعله ور می سازند و وصل می طلبند و رحمت را جستجو می کنند و راه نجات می خواهند . 1
از پیامبر (ص) روایت شده که فرمود : " حضرت موسی فرمود : الهی ! من قرب ترا خواهم .
خداوند فرمود : قرب من برای کسی است که در شب قدر بیدار باشد .
موسی فرمود : رحمت ترا خواهم .
فرمود : رحمت من برای کسی است که به فقرا در شب قدر رحم کند .
-گفت : خدایا ! گذشتن از پل صراط را خواهم .
فرمود : این برای کسی است که در شب قدر. به فقیری صدقه دهد .
_ گفت :تجات خواهم
فرمود : از آتش ؟
گفت : آری
فرمود : این برای کسی است که در شب قدر استغفار کند . 2
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]