همچنان استوار باش و از هجوم شب مهراس که فردا از ان توست و روزی را می بینم که زنجیرها از تو گسسته می شود و آفتاب موعود , در محراب تو نماز می گذارد و مسیح که در آغوش تو نیز پر کشیده به او اقتدا می کند و دوباره مریم و همه ی قدیسه های سپید پوش , به خدمت در خواهند آمد و غبار قرن ها تنهایی را از محراب و منبر تو خواهد سترد .
ای قدس ! به سنگهای پران از دست نوجوانانت که بر کاخ شیشه ای ستم فرودمی آیند اعتماد کن و بدان که فردا از آن توست . ای قدس! ای سرزمین مظلومیت ! در آینده ای نزدیک که خورشید از مغرب طلوع می کند و تک سوار سفید پوش , که ذوالفقار ش از مشرق نیام , برتافته می آید . رنج هزار ساله ات پایان می یابد . آن روز را می بینم که نوجوانانت , خرده سنگها را , از سنگ فرش خیابانهایت می زداید و آزاد , در کوچه باغ هایت قدم می زنند . پس تا آن روز که همیشه پیش چشمانم است , مقاومت کن.
گریه بر چشم ها سنگینی می کند و آتش سینه . لب ها را می سوزاند . بغض ها می ترکد چراغ گریه برافروخته شده و شعله شعله . در دل زبانه می کشد . هق هق گریه . شانه ها را می لرزاند و دیگر دل بدنبال واژه نمی گردد . اشک بی بهانه سرازیر می شود .همه یتیمان بر در خانه علی (ع)جمع شده اند برای اینکه امشب . شب ناله و فراق پدری مهربان است مظلومی که تاریخ تا آن روز کسی مانند او ندیده بود کسی که غیر از چاه و نخل و ماه . کسی گریه اش را ندیده بود . پدری دلسوز که با آه همه ی کودکان یتیم . شریک بود و غصه های همه را برجان خود هموار می کرد . اما کسی از غربت او و دردهای دلش . با خاری درچشم و استخوانی در گلو . خبر نداشت . باور نمی کنم که شمشیری . اقیانوسی را توان شکافتن داشته باشد . باور نمی کنم که ضربتی . خورشید را از نورانیت بیندازد . دیگر نخل ها از دانه های اشک علی (ع) خرما نخواهند داد و مهربانی سایه گستر دستان او برسر یتیمان نیست تا جلوی تابش غم بار مصیبت ها را بگیرد . دیگر محراب کوفه به تماشای نیایش شبانگاهی او نمی نشیند ودیگر پنجره ی خانه ها بسته خواهد بود و تب نخلستان فروکش نخواهد کرد و یأسی تلخ . کام تاریخ را درهم خواهدکشید امشب در خانه ی علی (ع) شوری برپاست کهکشانها را ه را اذین بسته اند و ستارگان پلی زده اند از زمین تا اسمان وحضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها ) چشم براه همسرش. غربت فرزندانش را به نظاره نشسته آه از دل زینبش .............
ای مولا!ای اسطوره خدایی و ای تندیس عرش در زمین داغت که بر جگر سوخته کروبیان آسمان و سینه ی تبدار زمینیان افتاده را چگونه تسلی دهیم .
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان
تیره غم آلود شب . افق کوفه را در پرده ای از ماتم می کشید و ابرهای غول پیکر زنجیر گسسته در آسمان می غریدند . شب . احساس تشویش داشت و تاسحر چشم به خانه ی علی (ع) دوخته بود . گویی خبر از فاجعه ای دردناک داشت . گاهی از پنجره روشن خانه . مناجات او را به تماشا می نشست و گاه تنها مخاطب او در تاریکی و سکوت می شد . سحر گاهان که نسیم. آرام بر برکه ی اشک علی می وزید . در خانه را گشود . مرغابیان . دامانش را گرفتندو او را التماس می کردند . شکوفه ی شوق در دل علی (ع) شکفت و با لبخندی کمرش را برای مرگ محکم تر بست مرغابیان ناله می کردند و باد اهنگ حزن الودش را در سحر سرد در خود زمزمه می کرد . علی (ع) قدم در مسجد کوفه نهاد ووضوی عشق گرفت و قامت بست بردو رکعت نماز وصال . ناگاه دست حرامی با بغض ووسوسه چرخید و با خنجرزهرآلودش فرق منور خورشید را شکافت باصدای«فزت برب الکعبه » گردبادی کوفه را برداشت و ندایی آسمان را لرزاند و کعبه را به فریاد در آورد مأذنه ها اذان «قد قتل المولی » سر دادند و علی (ع) در خون سجده کرد و اسمان تا صبح گریست . مسجد کوفه هنوز هم آرام و بی صدا در بهتی عظیم نشسته و هر سحر خاطره زخم آفتابی او را زمزمه می کند و محرابش در غروبی ابدی خاطره ی فرق منور او را مرور می کند .
سلام خدا برسجده خونین او .
بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
با سلام و درود بر پیامبر رحمت و محبت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت ایشان ( علیهم السلام )وبا عرض سلام و ادب خدمت شما وبلاگ نویسان گرامی . به وبلاگ شوق عشق خوش امدید .
خدا را شاکرم که چنین فرصتی دست داد تا در میان جمع دوستانه شما باشم و دانسته های خود را هرچند قطره ای از دریاست را ارائه دهم .
بسیار خوشحال می شوم تا با نظرات خود مرا در بهتر نمودن این وبلاگ یاری نمایید .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]